Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7901 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Bums {m} U صدای بلند
Knall {m} U صدای بلند [مانند ترقه یا انفجار]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Schrei {m} U صدای بلند مثل سرفه
etwas [Akkusativ] sehr laut abspielen U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
zuschlagen U با صدای بلند یا محکم بستن
Other Matches
fernziel U هدف بلند مدت
Lautsprecher {m} بلند گو
verlesen U بلند خواندن
schweben U بلند شدن
langfristig <adj.> U بلند مدت
Ehrgeizling {m} U بلند پرواز
Aufschwung {m} U بلند پروازی
Backenbart {m} U با زلفی بلند
aufsteigen U بلند شدن
sich erheben [aufstehen] U بلند شدن
aufgehen U بلند شدن
emporsteigen U بلند شدن
ansteigen U بلند شدن
anwachsen U بلند شدن
anschwellen U بلند شدن
[schriller] Schrei {m} U جیغ بلند
ehrgeizig <adj.> U بلند همت
anheben U بلند کردن
ehrgeizig <adj.> U بلند پرواز
ambitioniert <adj.> U بلند همت
ambitioniert <adj.> U بلند پرواز
heben U بلند کردن
Brandung {f} U موج بلند
sehr ehrgeizig <adj.> U بلند خیال
aufheben U بلند کردن
abheben U بلند شدن [هواپیما]
Die Rakete hebt ab. U موشک بلند می شود.
mit dem falschen Fuß aufstehen <idiom> U از دنده چپ بلند شدن
lang <adj.> U دراز [طولانی] [بلند ]
laut <adj.> U بلند [صدا یا موسیقی]
Abflug {m} U بلند شدن هواپیما
eine Last heben U باری را بلند کردن
Raus aus den Federn! <idiom> U بلند شو از تخت خواب !
weit <adj.> U دراز [طولانی] [بلند ]
Federkiel {m} U پر بلند بال پرنده
Cape {n} U پوشش بی آستین و بلند
ein ehrgeiziges Programm U برنامه بلند پروازی
Horn [Lautsprecher] {n} U بلند گوی بوقی
ambitiös <adj.> U بلند پرواز [اصطلاح رسمی]
laut nachdenken U افکار خود را [بلند] گفتن
übertrieben ehrgeizig <adj.> U بیش از اندازه بلند همت
überambitioniert <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
verschlafen U دیر از خواب بلند شدن
überambitioniert <adj.> U بیش از اندازه بلند همت
übertrieben ehrgeizig <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
[Namen] verlesen U بلند صدا کردن [نام ها]
schreiten U گام های بلند برداشتن
ambitiös <adj.> U بلند همت [اصطلاح رسمی]
Staub aufwirbeln U گرد و خاک بلند کردن
Brummen {n} U صدای بم
Frauen aufreißen <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
etwas hochbekommen U توانایی بلند کردن چیزی را داشتن
mit den Hühnern aufstehen U خیلی زود از خواب بلند شدن
Brustton {m} U صدای سینه
Eulenschrei {m} U صدای جغد
Bruststimme {f} U صدای سینه
Brummkreisel {m} U صدای فرفره
Anlaut {m} U صدای آغازی
Altstimme {f} U آلتو [صدای بم زن]
nasale Aussprache {f} U صدای تودماغی
Näseln {n} U صدای تودماغی
Brummkreisel {m} U صدای وزوز
Beifallsruf {m} U صدای آفرین
Bruststimme {f} U صدای ته گلو
Brustton {m} U صدای ته گلو
Donnerstimme {f} U صدای رعد
Begleitstimme {f} U صدای دوم
Flügelschlag {m} U صدای بال
meckern [Ziege] U مع مع کردن [صدای بز]
Bums {m} U صدای احتراق
Bums {m} U صدای ضربه
Alt {m} U آلتو [صدای بم زن]
Trittbrett {n} U پله [برای رسیدن به قسمت بلند دستگاهی]
laut und deutlich U بلند و واضح [وقتی کسی سخنگویی می کند]
etwas abnehmen U چیزی را بلند کردن [برداشتن] [مثال ماسک]
Sprosse {f} U پله [برای رسیدن به قسمت بلند دستگاهی]
Jemanden [eine Frau] aufreißen U کسی را [ دختری را] بلند کردن [اصطلاح خودمانی]
Sei doch mal still! U ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
blöken [Schaf] U بع بع کردن [صدای گوسفند]
grölen U صدای غرش کردن
Fußballrowdy {m} U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
grölen U صدای گاو کردن
brüllen U صدای غرش کردن
brüllen U صدای گاو کردن
wehklagen U باصدای بلند ناله وزاری کردن [زوزه کشیدن ]
Alpaka {n} U آلپاکا [شتر بی کوهان پشم بلند آمریکای جنوبی]
Ich hatte ihn [sie] mir viel größer vorgestellt. U من او [مرد] [زن] را خیلی بلند قدتر در ذهنم مجسم کردم.
plötzlicher Ausschlag {m} [einer Kurve oder Entwicklung etc.] U پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
klagen U باصدای بلند ناله وزاری کردن [زوزه کشیدن ]
Bräute aufreißen gehen <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
grölen U صدای شبیه نعره کردن
seltsames Geräusch U صدای عجیب و غریب [در خودرو]
leise <adj.> U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
brüllen U صدای شبیه نعره کردن
heiserer Schrei {m} U صدای اردک درآوردن [قد قد کردن]
Durch den Nebel des Weines hörte er ihre Stimme. U در گیجی از شراب صدای او [زن] را شنید.
Bariton {m} U باریتون [صدای متوسط مرد]
still <adj.> U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
ruhig <adj.> U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
flacher [hoher] [kurzer] [langer] Ball U شوت کردن دور [نزدیک] [بلند] [پائین] توپ [فوتبال]
die Namensliste aufrufen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
die Namen verlesen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
Schrei {m} U صدای گوشخراش [ فریاد شبیه جیغ ]
Fistelstimme {f} U صدای زیر غیر طبیعی [موسیقی]
rauschen U صدای برگ خشک ایجاد کردن
Begleitstimme {f} U صدای فرعی [در موسیقی چند صدایی]
Wenn die Patienten zu schnell aufstehen, kann es passieren, dass sie ohnmächtig werden. U اگر بیماران سریع بلند بشوند تمایل به غش کردن را خواهند داشت .
Jemanden aufreißen [Frauen] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
Hoppla ! U اوه یا وای [صدای کسی که ناگهان می لغزد]
Falsett {n} U صدای نازک غیر طبیعی انسان [موسیقی]
Falsettstimme {f} U صدای نازک غیر طبیعی انسان [موسیقی]
hopsala ! U اوه یا وای [صدای کسی که ناگهان می لغزد]
Mäh! U بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
Bitte hinterlassen Sie Ihre Nachricht nach dem Signalton. U لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید.
ächzen U صدای لولای روغن نخورده دادن [همچنین اصطلاح مجازی]
Jemanden aufgabeln U کسی را بلند کردن [با کسی آشنا شدن] [اصطلاح روزمره]
sich [Dativ] den Arsch ablachen <idiom> U باصدای بلند قاه قاه خندیدن [اصطلاح رکیک]
abheben [Spielkarten vom Stapel nehmen] U بلند کردن [ورق از دسته] [ورق بازی]
knacken U بهم فشردن [مچاله کردن ] [صدای بهم خوردن چیزی ] [درهم شکستن]
jodeln U صدای آواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی درآواز خود تکرارمیکنند
knirschen U صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره [خرد شدن]
Recent search history Forum search
1موفقیت از یک قدم بلند تشکیل نمیشود بلکه مجموعه از قدمهای کوچکی است که بر می‌داریم و به آن می‌رسیم.
2Klauen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com